هیئت سینه زنی محبان اهل بیت فاروق
جلسه هیئت سه شنبه ها ساعت22در زینبیه فاروق
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
تبلیغات
شهدای کازرون
ارتباط با مدیر
نام :
ایمیل:
موضوع:
پیغام :
نویسندگان وبگاه
آرشیو مطالب
دیگر امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 43
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 252
بازدید ماه : 250
بازدید کل : 14161
تعداد مطالب : 93
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


روزشمار محرم عاشورا ذکر روزهای هفته پخش زنده حرم <کد دعای فرج>
<همراه با قرآن> <کد ورود و خروج> دانشنامه عاشورا
ذکر کاشف الکرب مهدویت امام زمان (عج)
زیارت عاشورا انقلاب اسلامی
زیارت عاشورا جنگ دفاع مقدس
ذکر کاشف الکرب
روزشمار فاطمیه وصیت شهدا
دعای فرج آیه قرآن
روزشمار غدیر
دعای عظم البلا

اشک فاطمه

شهدای کازرون مرجع قالب های مذهبی رایگان توضیح توضیح توضیح توضیح
مذهبی
نویسنده عباد زارع در چهار شنبه 12 / 4 / 1391 |

***



برچسب‌ها: مذهبی,
تاسوعا.....عاشورا
نویسنده عباد زارع در دو شنبه 12 / 9 / 1390 |

تاسوعا و عاشورا به چه معنا است وآیا قبل از شهادت امام حسین (ع)تاسوعا و عاشورا وجود داشت؟

عاشورا از ریشة عشر به معنای ده و دهم و تاسوعا از ریشه تسع به معنای نه و نهم است .
این لفظ فقط بر نهمین و دهمین روز محرم اطلاق شده است.
به لحاظ آن که حوادث مهم کربلا در روز نهم و دهم ماه محرم الحرام اتفاق افتاد، این دو روز را برجسته تر نموده و به نام تاسوعا و عاشورا یعنی روز نهم و دهم محرم الحرام در فرهنگ مسلمانان به ویژه شیعیان از جایگاه خاصی بهره مند شد.
ابن اثیر در کتاب «نهایه» میگوید: «عاشورا یک اسم اسلامی است» .(1)
همین مطلب را طریحی در «مجمع البحرین» گفته است. (2)
البته پیش از واقعه کربلا ، هم پیامبر اسلام(ص) و هم حضرت علی(ع) شهادت امام حسین(ع) را در کربلا پیشگویی کرده بودند. امام حسین(ع) نیز شهادت خود را پیشگویی کرده، به برخی از پیامبران پیشین نیز شهادت آن حضرت وحی شده بود. (3).
پس از آن که حضرت امام در کربلا به شهادت رسید، روز عاشورا میان مردم به روز حزن و اندوه شناخته شد و شیعیان علی(ع) آن روز را روز عزا و عزاداری قرار دادند . از این رو به نام عاشورای حسینی شهرت یافت.
امام صادق(ع) فرمود: و أمّا یوم عاشورا فیوم أصیب فیه الحسین(ع) صریعاً بین أصحابه و أصحابه حوله صرعی عراة؛(4) عاشورا روزی است که حسین(ع) میان یارانش کشته شد و بر زمین افتاد. یاران او نیز پیرامون او به خاک افتاده و عریان بودند.
روز نهم محرّم، تاسوعای سال 61 هجری امام حسین و یارانش در محاصرة نیروهای دشمن بودند. در این روز دشمن آب را به روی اهل بیت امام حسین(ع) و یاران او بسته بود.
این روز به دلیل این که بر اهل بیت سخت گذشت و شاید یکی از روزهای بسیار سخت و مصیبت‌بار برای خاندان پیامبر بود،به عنوان تاسوعای حسینی، مورد توجه شیعیان قرار گرفت.
امام صادق(ع) فرمود: «تاسوعا روزی است که حسین(ع) و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شامیان بر ضد آنان گرد آمد. ابن زیاد و عمر سعد از فراهم آمدن آن همه سوار خوشحال شدند و آن روز، حسین(ع) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند دیگر برای او یاوری نخواهد آمد و عراقیان او را پشتیبانی نخواهند کرد».(5)
در مقابل شیعیان، بنی امیه و پیروانشان روز عاشورا را روز جشن و سرور قرار دادند. به تدریج دشمنان درباره عاشورا احادیثی ساختند تا آن روز را با فضیلت نشان بدهند، در حالی که آن روز، روز غم و اندوه و مصیبت است. روزی است که بهترین انسان را کشتند، جگر رسول خدا را پاره کردند و زنان و کودکان پیامبر را به اسارت بردند، آیا این روز میتواند روز مبارکی باشد؟!
امام صادق(ع) در همین‌ باره می‌فرماید: بنی امیه و همراهان آنان از شامیان، نذر کردند که اگر امام حسین کشته شد و به سپاهیان (بنی‌امیه) آسیبی نرسید و حکومت در خاندان ابی سفیان تثبیت شد، روز عاشورا را‌ عید قرار دهند و به شکرانه پیروزی خود، روزه بگیرند. این عمل، به صورت روش و سنتی میان مردم تاکنون ادامه دارد، که ریشه آن از خاندان ابوسفیان است. در این روز، مردم روزه می‌گیرند و با شادی، با خویشان و بستگان خود،‌رفتار می‌کنند.(6) از این رو در زیارت عاشورا آمده است:
«اللّهم ان هذا یوم تبرّکت به بنو امیّة وابن آکلة الاکباد».(7)
از جمله روایتی که در متون روایی و تاریخی راه یافته آن است که گفته اند: علت نامگذارى روز دهم محرّم به عاشورا آن است که ده نفر از پیامبران به ده کرامت در این روز مورد گرامیداشت الهى قرار گرفته اند.(8) ، در حالی که این سخن صحیح نیست . ابن درید میگوید: «عاشورا یک اسم اسلامی» است و در دوره جاهلیت به این نام معروف نبود. (9)
شیخ عباس قمی با اشاره به همین حدیث به نقل از نویسنده «شفاء الصدور» میگوید: بنی امیه روز عاشورا را مبارک میدانستند. در این روز برای خود خرید میکردند و خرید را در آن روز سنّت کرده بودند.آنان در این روز مراسم عید بر پا میکردند، آن روز را روزه میگرفتند و در آن روز طلب حوائج را مستحب میدانستند، برای همین درباره روز عاشورا فضایل و مناقبی ساخته‏اند و حتی دعائی هم درباره آن درست کرده‏اند که اولش این است: «یا قابل توبة آدم یوم عاشورا، یا رافع ادریس الی السماء یوم عاشورا، یا مسکّن السفینة یوم عاشورا یا غیاث ابراهیم من النار یوم عاشورا». اینها را ساخته‏اند تا امر مشتبه شود. آنان در سخنرانی های خود میگویند: هر نبیّ وسیله و شرفی دارد و در روز عاشورا این شرف زیاد میشود، مانند خاموش کردن آتش نمرود برای ابراهیم، قرار گرفتن سفینه نوح کوه جودی، غرق ساختن فرعون در دریا و نجات حضرت موسی از دست فرعون، نجات حضرت عیسی از دست یهودیان.
شیخ عباس قمی در ادامه میگوید: شیخ صدوق از میثم تمار نقل کرده امت پیامبر، فرزند پیامبر را میکشند و روز عاشورا که فرزند پیامبر را کشته‏اند، روز مبارک قرار میدهند! راوی میگوید: به میثم گفتم: چگونه آن روز را روز مبارک قرار میدهند؟ گفت: آنان در فضیلت آن حدیث جعل میکنند و میگویند: روز عاشورا روزی است که خداوند توبه آدم را پذیرفته با اینکه توبه آدم در ذی حجه پذیرفته شده است.آنان میگویند: در عاشورا، یونس از شکم ماهی نجات یافته، در حالی که در ذی قعده از شکم ماهی نجات یافته است. میگویند: روز عاشورا روزی است که کشتی نوح کنار کوه جودی قرار گرفت در حالی که روز هیجدهم ذی حجه قرار گرفت. آنان میگویند: روز عاشورا دریا برای موسی شکافته شد در حالی که در ربیع الاول شکافته شده بود (10).
حضرت امام رضا(ع) می‌فرماید: «کسی که در روز عاشورا از انجام کارهای مورد نیاز خویش پرهیز نماید، خداوند، حوائج دنیا و آخرت او را برآورده کند و کسی که روز عاشورا را، روز حزن و اندوه و مصیبت و گریه خود قرار دهد، خداوند روز قیامت را، روز شادی و سرور او گرداند و چشمش با دیدن ما در بهشت، روشن گردد.(11)



برچسب‌ها: تاسوعا, عاشورا , هیئت محبان اهل بیت, مذهبی,
زیارت امام حسین(ع) زیارت ناحیه مقدسه
نویسنده عباد زارع در جمعه 25 / 8 / 1390 |

زیارت امام حسین(ع(
صادره از ناحیه مقدس امام زمان)عج(
معروف به زیارت ناحیه مقدسه

أَلسَّلامُ عَلى ادَمَ صِفْوَةِ اللهِ مِنْ خَلیقَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى شَیْث وَلِىِّ اللهِ وَ خِیَرَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى إِدْریسَ الْقــآئِمِ للهِِ بِحُـجَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى نُوح الْمُجابِ فی دَعْوَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى هُود الْمَمْدُودِ مِنَ اللهِ بِمَعُونَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى صالِـح الَّذی تَـوَّجَهُ اللهُ بِکَرامَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى إِبْراهیمَ الَّذی حَباهُ اللهُ بِخُلَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى إِسْمعیلَ الَّذی فَداهُ اللهُ بِذِبْــح عَظیم مِنْ جَنَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى إِسْحقَ الَّذی جَعَلَ اللهُ النُّبُوَّةَ فی ذُرِّیَّتِهِ ، أَلسَّـلامُ عَلى یَعْقُوبَ الَّذی رَدَّ اللهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ بِرَحْمَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى یُوسُفَ الَّذی نَجّاهُ اللهُ مِنَ الْجُبِّ بِعَظَمَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مُوسَى الَّذی فَلَقَ اللهُ الْبَحْرَ لَهُ بِقُدْرَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى هارُونَ الَّذی خَصَّهُ اللهُ بِنُبُـوَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى شُعَیْب الَّذی نَصَرَهُ اللهُ عَلى اُمَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى داوُدَ الَّذی تابَ اللهُ عَلَیْهِ مِنْ خَطیـئَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى سُلَیْمانَ الَّذی ذَلَّتْ لَهُ الْجِنُّ بِعِزَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى أَیُّوبَ الَّذی شَفاهُ اللهُ مِنْ عِلَّتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى یُونُسَ الَّذی أَنْـجَـزَ اللهُ لَهُ مَضْـمُونَ عِدَتِهِ، أَلسَّلامُ عَـلى عُزَیْر الَّذی أَحْیاهُ اللهُ بَعْدَ میتَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى زَکَرِیـَّا الصّـابِرِ فی مِحْنَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى یَحْیَى الَّذی أَزْلَفَهُ اللهُ بِشَهادَتِهِ ،

سلام بر آدم یارِ مخلص خدا از بینِ آفریدگانش ، درود بر شیث ولىّ خدا و بهترینِ بندگانش ، سلام بر ادریس که براى خدا حجّتِ او را بپا داشت ، درود بـر نـوح که دعـایش قرینِ اجابـت بود ، سـلام بر هـود که کمـک و یارىِ خـدا مَـدَدِ او بود، درود بر صـالح که خـداوند تاج کـرامت بر سـرش نهاد ، سـلام بر ابراهـیم که خـدا مقـامِ خُلّـت و رفاقـت رابه او عـطا نمود ، درود بـر اسمـاعیل کـه خـداوند ذبـحى عظـیم از بهشت را فـداىِ او نمود ، سـلام بر اسحـاق که خـداوند پیامبرى را در نسـل او قـرار داد ، درود بر یعـقوب که خـداوند به رحـمت خود بینـائىِ چشـمش را به او بازگـرداند ، سلام بر یوسـف که خـداوند به عظـمتِ خود او را از قعـر چاه رهائى بخشید ، درود بر موسـى که خـداوند به قدرتِ خود دریا را برایـش شـکافت ، سلام بر هـارون که خـداوند پیامبـرى خود را به وى اختـصاص داد ، درود بر شعـیب که خدا او را بر اُمّـتش پیـروز نمود ، سلام بر داوود که خداوند از لغزش او درگذشت ، درود بر سلیمان که بخاطر شوکتش جنّ به فرمان او درآمد ، سلام بر ایّوب که خداوند او را از بیماریش شفا بخشید ، درود بر یونس که خداوند به وعده خود برایش وفا نمود ، سلام بر عُزَیر که خداوند او را پس از مرگش به حیات بازگردانید ، درود بر زکریّا که در رنج و بَلا شکیبا بود ، سلام بر یحیى که خداوند به سبب شهادت مقام و منزلتِ او را بالا برد ،

أَلسَّلامُ عَلى عیسى رُوحِ اللهِ وَ کَلِمَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّد حَبیبِ اللهِ وَ صِفْوَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى أَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِىِّ بْنِ أَبی طالِب الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ابْنَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى أَبی مُحَمَّد الْحَسَنِ وَصِىِّ أَبیهِ وَ خَلیفَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الَّذی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللهَ فی سِـرِّهِ وَ عَلانِـیَـتِـهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاِْ جابَـةُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاَْ ئِـمَّـةُ مِنْ ذُرِّیَّـتِـهِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتَِمِ الاَْ نْبِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَیِّدِ الاَْوْصِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَدیجَةَ الْکُبْرى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْـمَـأْوى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوکِ الْخِبآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ، أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاَْدْعِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاَْزْکِیآءُ ، أَلسَّلامُ عَلى یَعْسُوبِ الدّینِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهینِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ السّاداتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشّاحِباتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ، أَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ،

درود بر عیسى روح خدا و کلمه او ، سلام بر محمّد محبوبِ خدا و یار مخلص او ، درود بر فرمانرواى مؤمنان على بن ابیطالب ، که برادرىِ رسول خدا به وى اختصاص یافت ، سلام بر فاطمه زهراء دختر رسول الله ، درود بر حسن بن على وصىّ و جانشین پدرش ، سلام بر حسین که جانش را تقدیم نمود ، سلام بر آن کسى که در نهان و آشکار خدا را اطاعت نمود ، سلام بر آن کسى که خداوند شفا را در خاکِ قبرِ او قرار داد ، سلام بر آن کسى که (محلِّ) اجابتِ دعا در زیرِ بارگاه اوست ، سلام بر آن کسى که امامان از نسل اویند ، سلام بر فرزندِ خاتم پیامبران ، سلام بر فرزند سرور جانشینان ، سلام بر فرزند فاطمه زهراء ، سلام بر فرزند خدیجه کبرى ، سلام بر فرزند سدرة المنتهى ، سلام بر فرزند جنّة المأوى ، سلام بر فرزند زمزم و صفا ، سلام بر آن آغشته به خون ، سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد ، سلام بر پنجمینِ اصحابِ کساء ، سلام بر غریبِ غریبان، سلام بر شهیدِ شهیدان ، سلام بر مقتولِ دشمنان ، سلام بر ساکنِ کربلاء ، سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند ، سلام بر آن کسى که خاندانش پاک و مطهّرند ، سلام بر پیشواى دین ، سلام بر آن جایگاههاى براهین و حُجَجِ الهى ، درود بر آن پیشوایانِ سَروَر، سلام بر آن گریبان هاى چـاک شده، سلام بر آن لب هاى خشکیده، سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار ، سـلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده ، سلام بر آن جسـدهاى عـریان و برهـنه ، سـلام بر آن بدن هاى لاغر و نحیف ، سلام بر آن خون هاى جارى ، سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده ، سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته (بر نیزه ها)، سلام برآن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها)، سلام بر حجّتِ پروردگارِجهانیان،

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى ابآئِک َ الطّاهِرینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى أَبْنآئِکَ الْمُسْتَشْهَدینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى ذُرِّیَّتـِک َ النّـاصِرینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلَى الْمَلآئِکَةِ الْمُضاجِعینَ، أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ، أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُومِ ، أَلسَّلامُ عَلى عَلِىّ الْکَبیرِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضیـعِ الصَّغیرِ، أَلسَّلامُ عَـلَى الاَْبْدانِ السَّلیبَةِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَریبَةِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلینَ فِى الْفَلَواتِ، أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر، أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ التُّرْبَةِ الزّاکِیَةِ، أَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّةِ السّامِیَةِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَلیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِی الْمَهْدِ میکآئیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُکِثَتْ ذِمَّـتُهُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُریقَ بِالظُّـلْمِ دَمُهُ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَـرَّعِ بِکَأْساتِ الرِّماحِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسامِ الْعارِیَةِ فِى الْفَلَواتِ، تَنْـهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِیاتُ، وَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهَا السِّباعُ الضّـارِیاتُ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ یا مَوْلاىَ وَ عَلَى الْمَلآ ئِکَةِ الْمُرَفْرِفینَ حَوْلَ قُبَّتِک َ ، الْحافّینَ بِتُرْبَتِک َ،

سلام برتو (اى حسین بن على) و بر پدرانِ پاک و طاهِـرَت، سلام برتو و بر فرزندانِ شهیدت، سلام بر تو و بر خاندانِ یارى دهنده ات (به دین الهى)، سلام بر تو و بر فرشتگانِ مُلازمِ آرامگاهت، سلام بر آن کشته مظلوم، سلام بر برادرِ مسمومش، سلام بر على اکبر، سلام بر آن شیر خوارِ کوچـک، سلام بر آن بدن هاى برهـنه شده، سلام بر آن خانواده اى که نزدیک (و همراه سَروَرشان) بودند، سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها، سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها، سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن، سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن، سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خویش براى خدا) و شکیبا، سلام بر آن مظلومِ بى یاور، سلام بر آن جاى گرفته در خاکِ پاک، سلام بر صاحـبِ آن بارگـاهِ عالى رتبه، سلام بر آن کسى که ربّ جلیل او را پاک و مطهّر گردانید، سلام بر آن کسى که جبرئیل به او مباهات مى نمود، سلام بر آن کسى که میکائیل در گهواره با او تکلّم مى نمود، سلام بر آن کسى که عهد و پیمانش شکسته شد، سلام بر آن کسى که پرده حُرمَتش دریده شد، سلام برآن کسى که خونش به ظلم ریخته شد، سلام برآنکه با خونِ زخم هایش شست و شو داده شد، سلام بر آنکه از جام هاى نیزه ها جرعه نوشید، سلام بر آن مظلومى که خونش مباح گردید، سلام بر آنکه در ملأ عام سرش بریده شد، سلام بر آنکه اهل قریه ها دفنش نمودند، سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد، سلام بر آن مدافعِ بى یاور، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده، سلام بر آن گونه خاک آلوده، سلام بر آن بدنِ برهنه ، سلام بر آن دندانِ چوب خورده ، سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته، سلام بر آن بدن هاى برهنه و عریانى که در بیابان ها(ىِ کربلاء) گُرگ هاى تجاوزگر به آن دندان مى آلودند، و درندگان خونخوار بر گِردِ آن مى گشتند، سلام برتو اى مولاى من و برفرشتـگانى که بر گِـردِ بارگاه تو پَر مى کِشند ، و اطرافِ تُربتـت اجتماع کرده اند،

الطّـآئِفینَ بِعَرْصَتِک َ ، الْوارِدینَ لِزِیارَتِک َ ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ فَإِنّی قَصَدْتُ إِلَیْک َ ، وَ رَجَوْتُ الْفَوْزَ لَدَیْک َ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِک َ ، الْمُخْلِصِ فی وَِلایَـتِک َ، الْمُتَقَرِّبِ إِلَى اللهِ بِمَحَبَّـتِک َ ، الْبَرىءِ مِنْ أَعْدآئِـک َ ، سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِک َ مَقْرُوحٌ ، وَ دَمْعُهُ عِنْدَ ذِکْرِک َ مَسْفُوحٌ ، سَلامَ الْمَفْجُوعِ الْحَزینِ ، الْوالِهِ الْمُسْتَکینِ ، سَلامَ مَنْ لَوْ کانَ مَعَکَ بِالطُّفُوفِ ، لَوَقاک َ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّیُوفِ ، وَ بَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَکَ لِلْحُتُوفِ ، وَ جاهَدَ بَیْنَ یَدَیْک َ ، وَ نَصَرَک َ عَلى مَنْ بَغى عَلَیْک َ ، وَ فَداک َ بِرُوحِهِ وَ جَسَدِهِ وَ مالِهِ وَ وَلَدِهِ ، وَ رُوحُهُ لِرُوحِک َ فِدآءٌ ، وَ أَهْلُهُ لاَِهْلِک َ وِقآءٌ ، فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَةَ مُناصِباً ، فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً ، حَسْرَةً عَلَیْک َ ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً ، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ ، وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ ، أَشْهَدُ أَ نَّک َ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلوةَ ، وَ اتَیْتَ الزَّکوةَ ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْعُدْوانِ، وَ أَطَعْتَ اللهَ وَ ما عَصَیْتَهُ، وَ تَمَسَّکْتَ بِهِ وَ بِحَبْلِهِ فَأَرْضَیْتَهُ، وَ خَشیتَهُ وَ راقَبْتَهُ وَ اسْتَجَبْتَهُ ، وَ سَنَنْتَ السُّنَنَ ، وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَ ، وَ دَعَوْتَ إِلَى الرَّشادِ ، وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدادِ ، وَ جاهَدْتَ فِى اللهِ حَقَّ الْجِهادِ ، وَ کُنْتَ للهِِ طآئِعاً ، وَ لِجَدِّک َ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ تابِعاً ، وَ لِقَوْلِ أَبـیک َ سامِعاً ، وَ إِلى وَصِیَّةِ أَخیک َ مُسارِعاً ، وَ لِعِمادِ الدّینِ رافِعاً ، وَ لِلطُّغْیانِ قامِعاً ، وَ لِلطُّغاةِ مُقـارِعاً ، وَ لِلاُْ مَّةِ ناصِحاً ، وَ فی غَمَراتِ الْمَوْتِ سابِحاً ، وَ لِلْفُسّاقِ مُکافِحاً ، وَ بِحُجَجِ اللهِ قآئِماً ، وَ لِـلاِْسْلامِ وَ الْمُسْلِمینَ راحِماً ،

و در آستانِ تو طواف مى کنند، و براى زیارت تو وارد مى شوند، سلام برتو من به سوى تو رو آورده ام، وبه رستگارى درپیشگاه توامیدبسته ام، سلام برتو سلامِ آن کسى که به حُرمتِ توآشناست، و درولایت ودوستىِ تومُخلص و بى ریا است ، وبه سببِ محبّت و ولاى تو به خدا تقرّب جسته، و ازدشمنانت بیزاراست، سلام کسیکه قلبش ازمصیبت تو جریحه دار، و اشکش به هنگام یادتو جارى است، سلام کسیکه دردناک وغمگین وشیفته وفروتن است، سلام کسیکه اگرباتودرکربلاء مى بود، باجانش(دربرابرِ)تیزىِ شمشیرها ازتو محافظت مى نمود،و نیمه جانش رابه خاطرتوبدست مرگ مى سپرد، و دررکاب تو جهاد میکرد، و تورابرعلیه ستمکاران یارى داده،جان وتن ومال وفرزندش رافداى تو مى نمود، وجانش فداى جان تو، وخانواده اش سپربلاىِ اهل بیت تومى بود، اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت، ونبودم تاباآنانکه باتو جنگیدند بجنگم، وباکسانیکه باتواظهاردشمنى کردندخصومت نمایم،(درعوض)صبحوشام برتومویِه میکنم، وبه جاى اشک براى توخون گریه میکنم، ازروى حسرتوتأسّفوافسوس برمصیبت هائى که برتو واردشد،تاجائى که ازفرط اندوهِ مصیبت، وغموغصّه شدّتِ حزن جان سپارم،گواهى میدهم که تو نماز رابپاداشتى، وزکات دادى، وامربه معروف کردى، واز منکر وعداوت نَهى نمودى، واطاعتِ خداکردى ونافرمانىوى ننمودى،وبه خداوریسمان اوچنگ زدى تا وى را راضى نمودى، و از وى درخوف و خشیَت بوده نظاره گر ِاو بودى، واو را اجابت نمودى، وسنّتهاى نیکو بوجود آوردى، وآتشهاى فتنه را خاموش نمودى، ودعوت به هدایت و استقامت کردى، و راههاى صواب و حقّ را روشن وواضح گرداندى، ودرراه خدا بحقّ جهاد نمودى، وفرمانبردارِخداوند، و پیرو جدّت محمّدبن عبدالله بودى، و شنواى کلام پدرت على بودى، و پیشى گیرنده به(انجامِ) سفارش برادرت امام حسن بودى، ورفعت دهنده پایه شرافتِ دین، و خوار وسرکوب کننده طغیان، وکوبنده سرکشان، وخیرخواهو نصیحت گرِاُمّت بودى، درهنگامى که در شدائدِ مرگ دستوپا میزدى ، و مبارزه کننده با فاسقان بودى، وقیام کننده باحُجَج وبراهین الهى ، وترحُّم کننده بر اسلامومسلمین بودى،

وَ لِلْحَقِّ ناصِراً ، وَ عِنْدَ الْبَلآءِ صابِراً ، وَ لِلدّینِ کالِئاً ، وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرامِیاً ، تَحُوطُ الْهُدى وَ تَنْصُرُهُ ، وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ ، وَ تَنْصُرُ الدّینَ وَ تُظْهِرُهُ ، وَ تَکُفُّ الْعابِثَ وَ تَزْجُرُهُ ، وَ تَأْخُذُ لِلدَّنِىِّ مِنَ الشَّریفِ ، وَ تُساوی فِى الْحُکْمِ بَیْنَ الْقَوِىِّ وَ الضَّعیفِ ، کُنْتَ رَبیعَ الاَْیْتامِ ، وَ عِصْمَةَ الاَْ نامِ ، وَ عِزَّ الاِْسْلامِ ، وَ مَعْدِنَ الاَْحْکامِ ، وَ حَلیفَ الاِْنْعامِ ، سالِکاً طَرآئِقَ جَدِّک َ وَ أَبیک َ، مُشْبِهاً فِى الْوَصِیَّةِ لاَِخیـک َ ، وَفِىَّ الذِّمَـمِ ، رَضِىَّ الشِّیَمِ ، ظاهِرَ الْکَرَمِ ، مُتَهَجِّداً فِى الظُّلَمِ ، قَویمَ الطَّرآئِقِ ، کَریمَ الْخَلائِقِ ، عَظیمَ السَّوابِقِ ، شَریفَ النَّسَبِ ، مُنیفَ الْحَسَبِ ، رَفیعَ الرُّتَبِ ، کَثیرَ الْمَناقِبِ ، مَحْمُودَ الضَّرآئِبِ ، جَزیلَ الْمَواهِبِ ، حَلیمٌ رَشیدٌ مُنیبٌ ، جَوادٌ عَلیمٌ شَدیدٌ ، إِمامٌ شَهیدٌ، أَوّاهٌ مُنیبٌ ، حَبیبٌ مَهیبٌ ، کُنْتَ لِلرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَلَداً ، وَ لِلْقُرْءانِ سَنَداً [مُنْقِذاً :خل] وَ لِلاُْ مَّةِ عَضُداً ، وَ فِى الطّاعَةِ مُجْتَهِداً ، حافِظاً لِلْعَهْدِ وَالْمیثاقِ ، ناکِباً عَنْ سُبُلِ الْفُسّاقِ [وَ :خل[ باذِلاً لِلْمَجْهُودِ ، طَویلَ الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ ، زاهِداً فِى الدُّنْیا زُهْدَ الرّاحِلِ عَنْها ، ناظِراً إِلَیْها بِعَیْنِ الْمُسْتَوْحِشینَ مِنْها ، امالُک َ عَنْها مَکْفُوفَةٌ ، وَ هِمَّتُک َ عَنْ زینَتِها مَصْرُوفَةٌ ، وَ أَلْحاظُک َ عَنْ بَهْجَتِها مَطْرُوفَةٌ ، وَ رَغْبَتُک َ فِى الاْخِرَةِ مَعْرُوفَةٌ ، حَتّـى إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ باعَهُ ، وَ أَسْفَرَ الظُّلْمُ قِناعَهُ ، وَ دَعَا الْغَىُّ أَتْباعَهُ ، وَ أَنْتَ فی حَرَمِ جَدِّک َ قاطِنٌ ، وَ لِلظّـالِمینَ مُبایِنٌ ، جَلیسُ الْبَیْتِ وَ الْمِحْـرابِ ، مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّـذّاتِ وَ الشَّـهَواتِ ، تُنْکِـرُ الْمُنْکَـرَ بِقَلْبِـک َ وَ لِسانِک َ ، عَلى حَسَبِ طاقَتِـک َ وَ إِمْکانِـک َ ، ثُمَّ اقْتَضاک َ الْعِلْمُ لِـلاِْنْکارِ، وَ لَزِمَک َ [أَلْزَمَک َ :ظ ]أَنْ تُـجـاهِدَ الْـفُجّـارَ ، فَـسِـرْتَ فـی أَوْلادِکَ وَ أَهـالیـک َ ،

یارى گرِ حق بودى، در هنگام بلاء شکیبا و صابر، حافظ و مراقب دین، و مدافع حریم آئین بودى،(طریقِ) هدایت را حفظ نموده یارى مینمودى، عدل و داد را گسترش داده و وسعت مى بخشیدى، دین و آئینِ الهى رایارى نموده آشکارمى نمودى، یاوه گویان را (ازادامه راه) بازداشته جلوگیرى میکردى، حقّ ضعیف را از قوى باز میستاندى، در قضاوت و داورى بین ضعیف و قوى برابر حُکم مینمودى، تو بهار ِسر سبز ِیتیمان بودى، نگاهبان و حافظ مردم بودى، مایه عـزّت و سرافرازى اسلام، معدنِ احکام الهى، هم پیمان نیکى و احسان بودى، پوینده طریقه جدّ و پدرت و در سفارشات و وصایا همسانِ برادرت بودى، وفادار به پیمانها، داراى سجایاىِ پسندیده، و باجود و کَرَمِ آشکار بودى، شب زنده دار (به عبادت) در دلِ شبهاىِ تاریک، معتدل ومیانه رودرروشها،باسجایاواخلاقِ کریمانه،داراى سوابقِ باعظمتوارزشمند، داراى نَسَبِ شریف، وحَسَبِ والا، بادرجات ورتبه هاىِ رفیع وعالى، مناقب وفضائلِ بسیار، سِرِشتهاو طبیعتهاى مورد ستایش، و با عطایا و مواهبِ بزرگ بودى،حلیموصبور،هدایت شده،بازگشت کننده بسوى خدا، باجود و سخاوت ـ دانا ـ توانا و قاطع،پیشواى شهید،بسیارنالانوگریان در پیشگاه خداوند، محبوب و باهیبت بودى، تو براى پیامبر که درودخدابراووآل اوبادفرزند،و براى قرآن پشتوانه[نجات دهنده[،و براى امّتِ اسلام بازوى توانا، ودرطاعتِ حقّ کوشا بودى، توحافظِ عهد وپیمانِ الهى، دورى کننده ازطُرُقِ فاسقان بودى، [و[ توآنچه درتوان داشتى (براى اِعلاءِکلمه حقّ) بذل نمودى، داراى رکوع و سجود طولانى بودى، تو مانند کسیکه ازدنیا رخت برخواهد بست ازآن روگردان بودى، و مانندکسانیکه ازدنیادروحشت وهراس بسر میبرند به آن نگاه میکردى، آرزوهایت از (تعلّق به) دنیا بازداشته شده، وهمّت وکوششت از زیوردنیا رو گردانده بود، دیدگانت ازبهجت و سروردنیابربسته، واشتیاقومِیلَت به آخرت شهره آفاق است، تا آنکه جور و ستم دستِ تعدّى دراز نمود، وظلم وسرکشى نقاب از چهره برکشید ، وضـلالت و گمـراهى پیروان خویش را فرا خواند ، با آنـکه تو در حَرَمِ جدّت متوطّن بودى، و از ستمکاران فاصله گرفته بودى، و مُلازمِ منزل ومحرابِ عبادت بوده، واز لذّتها وشهوات دنیوى کناره گیربودى، وبرحسب طاقت وتَوانَت مُنکَر راباقلب وزبانت انکارمى نمودى، پس ازآن علمودانشت اقتضاى انکارِ آشکارنمود، و برتو لازم گشت [لازم نمود[ بابدکاران رویاروى جهادکنى، بنابراین درمیان فرزندان و خانواده ات،

وَ شیعَـتِک َ وَ مَوالیک َ وَ صَدَعْتَ بِالْحَـقِّ وَ الْبَـیّـِنَـةِ ، وَ دَعَوْتَ إِلَى اللهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَ أَمَرْتَ بِإِقامَةِ الْحُدُودِ ، وَ الطّاعَةِ لِلْمَعْبُودِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْخَبآئِثِ وَ الطُّـغْیانِ، وَ واجَهُـوک َ بِالظُّـلْمِ وَ الْعُـدْوانِ، فَجاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الاْیعازِ لَهُمْ [الاْیعادِ إِلَیْهِمْ : خل] ، وَ تَأْکیدِ الْحُجَّةِ عَلَیْهِمْ ، فَنَکَثُوا ذِمامَک َ وَ بَیْعَتَک َ ، وَ أَسْخَطُوا رَبَّک َ وَ جَدَّ ک َ ، وَ بَدَؤُوک َ بِالْحَرْبِ ، فَثَبَتَّ لِلطَّعْنِ وَالضَّرْبِ ، وَ طَحَنْتَ جُنُودَ الْفُـجّارِ ، وَاقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الْغُبارِ ، مُجالِداً بِذِى الْفَقارِ ، کَأَنَّک َ عَلِىٌّ الْمُخْتارُ ، فَلَمّا رَأَوْک َ ثابِتَ الْجاشِ، غَیْرَ خآئِف وَ لا خاش ، نَصَبُوا لَک َ غَوآئِلَ مَکْرِهِمْ ، وَ قاتَلُوکَ بِکَیْدِهِمْ وَ شَرِّهِمْ، وَ أَمَرَ اللَّعینُ جُنُودَهُ ، فَمَنَعُوک َ الْمآءَ وَ وُرُودَهُ ، وَ ناجَزُوک َ الْقِتالَ ، وَ عاجَلُوک َ النِّزالَ ، وَ رَشَقُوک َ بِالسِّهامِ وَ النِّبالِ ، وَ بَسَطُوا إِلَیْک َ أَکُفَّ الاِصْطِلامِ، وَ لَمْ یَرْعَوْا لَک َ ذِماماً، وَ لاراقَبُوا فیک َ أَثاماً، فی قَتْلِهِمْ أَوْلِیآءَک َ ، وَ نَهْبِهِمْ رِحالَک َ ، وَ أَنْتَ مُقَدَّمٌ فِى الْهَبَواتِ ، وَ مُحْتَمِلٌ لِلاَْذِیّاتِ ، قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِک َ مَلآئِکَةُ السَّماواتِ، فَأَحْدَقُوا بِک َ مِنْ کُلّ ِالْجِهاتِ ، وَ أَثْخَنُوک َ بِالْجِراحِ ، وَ حالُوا بَیْنَک َ وَ بَیْنَ الرَّواحِ ، وَ لَمْ یَبْقَ لَک َ ناصِرٌ ، وَ أَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ ، تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِک َ وَ أَوْلادِک َ ، حَتّى نَکَسُوکَ عَنْ جَوادِک َ، فَهَوَیْتَ إِلَى الاَْرْضِ جَریحاً ، تَطَؤُک َ الْخُیُولُ بِحَوافِرِها، وَ تَعْلُوکَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها ، قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبینُک َ ، وَ اخْتَلَفَتْ بِالاِنْقِباضِ وَ الاِنْبِساطِ شِمالُک َ وَ یَمینُک َ ، تُدیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلى رَحْلِک َ وَ بَیْتِک َ ، وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِک َ عَنْ وُلْدِک َ وَ أَهالیک َ ، وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً باکِیاً ، فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً ،

وپیروان ودوستانت روانه شدى، وحقّوبرهان را آشکارنمودى، وباحکمت وپندواندرزِ نیکو (مردم را) بسوىِ خدا فراخواندى، وبه برپادارىِ حدودِ الهى ، و طاعتِ معبود امر نمودى ، و از پلیدى ها و سرکشى نهى فرمودى، ولى آنهابه ستم ودشمنى رویاروىِ تو قرار گرفتند، پس تو نیزباآنان به جهاد برخاستى پس ازآنکه(حقّ را)به آنان گوشزد نمودى [آنها رابه عـذابِ الهى تهدید نمودى]، و حجّت را بر آنها مؤکّد فرمودى، ولى عهد و پیمان وبیعت تو را شکستند،و پروردگار تو جدّت را بخشم آوردند و با تو ستیز آغازیدند، پس توبه جهت زدوخورد و پیکار استوار شدى، ولشکریان فاجر راخورد و آسیا نمودى، ودرگَرد وغُبار ِنبرد فرو رفتى، وچنان با ذوالفقار جنگیدى، که گویا علىّ مرتضى هستى، پس چون تورابا قلبى مطمئن، بدون ترس وهراس یافتند،شرورِمکروحیله شان رابرتوبرافراشتندوازدرِنیـرنگ وفسادباتو قتال نمودند، وآن ملعون لشکریانش رافرمان داد، تاتورا ازآبواستفاده آن منع نمودند،وباتوقتال نمودند، وبه جنگومبارزه باتوشتافتند، وتیرهاوخدنگهابسوى توپرتاب نمودند، وبراى استیصال وناچار نمودن تو دست دراز کردند، و حُرمتى براى تومراعات نکردند، وازهیچ گناهى درموردتوخوددارى ننمودند، چه درکشتن آنهادوستانت را، و چه درغارت اثاثیه خیمه هایت، (بارى)تودرگَرد وغُبارهاى جنگ پیش تاختى، وآزارواذیّتهاى فراوانى تحمّل نمودى، آنچنانکه فرشتگانِ آسمانها ازصبر و شکیبائى توبه شگفت آمدند،پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تورا به سبب زخم ها و جراحتها ناتوان نمودند، و راه خلاص ورفتن برتو بستند، تاآنکه هیچ یاورى برایت نماند، ولى توحسابگر(عمل خویش براى خدا)و صبوربودى، اززنان وفرزندانت دفاع وحمایت مینمودى، تاآنکه تورااز اسبِ سوارى ات سرنگون نمودند، پس بابدن مجروح برزمین سقوط کردى، درحالیکه اسبها تورابا سُم هاى خویش کوبیدند،وسرکشان باشمشیرهاى تیزِشان برفرازت شدند، پیشانىِ تو به عرقِ مرگ مرطوب شد، و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود ، پس گوشـه نظرى به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندى، در حالیکه از زنان و فرزندانت(روگردانده)به خویش مشـغول بودى ، اسبِ سوارى ات با حال نفرت شتافت ، شیـهه کشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود ، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را



برچسب‌ها: زیارت امام حسین, امام زمان, هیئت محبان اهل بیت فاروق, مذهبی,
تهران در آخرالزمان
نویسنده عباد زارع در سه شنبه 28 / 1 / 1390 |

تهران در آخرالزمان1

امام علی(علیه السلام) می فرماید:

... بی گمان، «ری» شهری است که به وسیلۀ ساکنان خود به

آشوب کشیده می شود و فتنۀ ناشنوا در آن ماندگار است...(1).


«فتنۀ ناشنوا» آشوبی است که در آن، افراد فتنه گر و فتنه زده به سخن خیرخواهان گوش فرا نمی دهند و کسی به داد کسی نمی رسد، و چنان که امیر مؤمنان(علیه السلام) پیش بینی کرده است، این فتنه، مدّت زمانی طولانی در این شهر ماندگار شده و به فتنه های دیگری، مانند جنگ شروسی و سفیانی با اهل ری و مخالفت اهل ری با حسینی خراسانی و حسنی گیلانی، کشیده می شود و خرابی ری را در پی خواهد داشت.

امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ اوضاع دارالفاسقین (زوراء) در آخرالزمان، چنین فرمود:

... فتنه‏ها آن شهر را ویران و چون بیابانی رهایش می‏کنند...(2).

به نظر می رسد فتنۀ ناشنوا در ری همان اختلافی است که شیخ مفید، از اخبار مرتبط با نشانه‏های پیش از قیام قائم(علیه‏السّلام)، دریافته است:

... اختلاف دو گروه از عجم (ایرانیان) و خونریزیِ بسیار میان آنان...(3).


1. الفتوح، ج 2، ص 80 .

2. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.
 

شهادت يگان اختر تابناك امامت و ولايت دخت قطب عالم بشريت خانم فاطمه زهرا(ع) بر تمام شيعيان جهان تسليت باد...



برچسب‌ها: آخرالزمان , تهران, تهران در آخرالزمان, اهل بیت , محبان اهل بیت , مذهبی,
حرف دل
نویسنده عباد زارع در یک شنبه 29 / 11 / 1389 |

 

 

حرف دل

گفتم که فراق را نبينم ديدم   آمد به سرم از آنچه مي ترسيدم

شنيده ام که فراق از عذاب سخت تر است؛  وقتي اميرالمؤمنين در دعاي کميل مي فرمايد

( أصبر علي عذابک  فکيف أصبر علي فراقک  )

وقتي آقا اين طوري بگن ما ديگه چي بگيم ...

تازه  حالا مي فهمم درد فراق چيه ؛ درد دوري ؛ درد درازي راه و

صد تا درد ديگر ...

نمي دونم  وقتي آدم بفهمه با معشوقش ؛ محبوبش ؛تنها همدم ومونسش چقدر فاصله داره يا با کاراش دلش رو سوزونده ؛ چه حالي پيدا مي کنه؟

ولي عجب ضرب المثليه که گفته:{چرا عاقل کند کاري که باز آرد پشيماني}

چرا به جاي اينکه کاري کنم که باعث دلگرمي آقام بشم او ل دلشو بشکنم بعد فکر کنم بببينم چه جوري مي تونم جبران کنم ؛ به نظرتون اين کار آدماي عاقله ؟!

اما با اينکه لياقت ديدنش رو ندارم اما دلم خوشه هفته اي اقلا يه شب چهارشنبه اي  يا يه صبح جمعه اي به عشق آقام ندبه کنان برم مسجد جمکران ويه زيارت آل ياسين بخونم وبرگردم ...

البته با اين اميد که دلمو جا  بذارم نه آنکه دنبال خودم بيارمش ... باشه که آقا يه گوشه چشمي به  اين دل جامونده بندازه ...



برچسب‌ها: حرف دل , امام زمان, ظهور, محبان, محبان اهل بیت, مذهبی,
نگاهی به زندگی نامه امام زمان
نویسنده عباد زارع در چهار شنبه 25 / 11 / 1389 |

                            

                                          نگاهی به زندگی نامه امام زمان

حضرت مهدی علیه السلام فرزند

امام حسن عسگری علیه السلام

و نرجس خاتون در طلوع فجر روز جمعه نیمه

شعبان

سال 255ه . ق در شهر

سامراء

دیده به جهان گشود. سالروز ولادت آن امام از فضیلتی بسیار برخوردار ... .

 



برچسب‌ها: زندگی امام زمان , حضرت مهدی , امام مهدی, امام زمان, بقیت الله, مذهبی, اهل بیت, محبان اهل بیت,
درباره وبگاه

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ وَ أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ صَلاةً نَامِیَةً زَاکِیَةً مُبَارَکَةً یَصْعَدُ أَوَّلُهَا وَ لا یَنْفَدُ آخِرُهَا أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلادِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْإِمَامِ الشَّهِیدِ الْمَقْتُولِ الْمَظْلُومِ الْمَخْذُولِ وَ السَّیِّدِ الْقَائِدِ وَ الْعَابِدِ الزَّاهِدِ الْوَصِیِّ الْخَلِیفَةِ الْإِمَامِ الصِّدِّیقِ الطُّهْرِ الطَّاهِرِ الطَّیِّبِ الْمُبَارَکِ وَ الرَّضِیِّ الْمَرْضِیِّ وَ التَّقِیِّ الْهَادِی الْمَهْدِیِّ الزَّاهِدِ الذَّائِدِ الْمُجَاهِدِ الْعَالِمِ إِمَامِ الْهُدَى سِبْطِ الرَّسُولِ وَ قُرَّةِ عَیْنِ الْبَتُولِ صلى الله علیه و آله و سلم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى سَیِّدِی وَ مَوْلایَ کَمَا عَمِلَ بِطَاعَتِکَ وَ نَهَى عَنْ مَعْصِیَتِکَ وَ بَالَغَ فِی رِضْوَانِکَ وَ أَقْبَلَ عَلَى إِیمَانِکَ غَیْرَ قَابِلٍ فِیکَ عُذْرا سِرّا وَ عَلانِیَةً یَدْعُو الْعِبَادَ إِلَیْکَ وَ یَدُلُّهُمْ عَلَیْکَ وَ قَامَ بَیْنَ یَدَیْکَ،
موضوعات وبگاه
امام حسین(ع)عاقبت قاتلان امام حسین(ع)ورود امام حسین به کربلاتاسوعا و عاشورااربعین خلاصه ای از زندگانی امام حسینچهل حدیث از امام زمانعلائم ظهور امام زمانپيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلممردی که منافقان را شناخت! سوسماری که سخن گفت! سربازی در عصر ما! شکمی که هرگز سیر نشد! بر وصیت پیامبر خدا (ص) چه گذشت؟ نمی از یم خلق عظیم نبوی چهل مروارید از اقیانوس کلامی نبی طوفانی که بعد از پیامبر (ص) برخاست آخرین جمله پیامبر آخرین بی‏تاب‏تر از ستون حنانه وصایای پیامبرانه خاندان نفرین شده smsپیامک های میلاد پیامبر و امام جعفر صادقپیامک های میلاد امام حسن عسکری(ع)پیامک های اربعینپیامک های ماه رمضانآیا میدانید؟؟؟بانک احادیثعکسعکس مذهبیفضیلت و خواص سوره الرحمنفلسفه حجاب از دیدگاه قرآنزندگی نامه اهل بیت (ع)زندگینامه امام موسی کاظم(ع)زندگینامه حضرت علی (ع)زندگینامه امام حسن(ع)زندگینامه امام حسین(ع)زندگینامه امام سجاد(ع)زندگینامه امام زین العابدین(ع)زندگینامه امام جعفر صادق(ع)زندگینامه امام موسی کاظم(ع)زندگینامه امام رضا(ع)زندگینامه امام جواد(ع)زندگینامه امام هادی(ع)زندگینامه امام حسن عسکری(ع)زندگینامه مهدی(ع)زندگینامه پیامبر(ص)زندگینامه حضرت زهرا (س)ماه رمضاناحادیث ماه رمضانفضیلت و مناسب های ماه رمضانسخنانی از بزرگانمتفرقهداستان های قرآنیداستانی کوتاه ...دلنوشته ها
طراح قالب
شهدای کازرون
.: طراحی و کدنویسی قالب : شهدای کازرون :.
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد.کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...